دعای ابوحمزه ثمالی
امتیاز دهید
ابو حمزه ثمالی که نامش قرین دعای شریف ابو حمزه ثمالی بوده، یکی از ثابت قدمان و از اصحاب خاص امام سجاد میباشد. جمیع بزرگان علما رجال او را مورد اعتماد و ثقه دانستهاند.
وی در سال ۱۵۰هـ.ق وفات کرد و صاحب کتاب تفسیر القرآن بود. و رساله الحقوق امام سجاد نیز از طریق او روایت شدهاست.
شیخ صدوق گفته است: «ابو حمزه، ثابت بن دینار الثمالی، ثقه و عدل بود و چهار نفر از امامان شیعه را ملاقات کرده بود، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد و موسی بن جعفر.»
بر اساس روایتی امام صادق به او گفت: «من هر گاه تو را میببینم احساس آرامش میکنم.»
ابو حمزه با سجاد (ع) انس خاصی داشته و دعای شریف او که طولانیترین دعای سحر ماه مبارک رمضان است، از طریق او روایت شدهاست و به همین علت به نام او نام گذاری شدهاست.
فرازهایی از این دعا
« خدايا !
من همانم که در خلوت از تو حيا نکردم و در آشکار نيز مراقب فرمانت نبودم
من آنم که وقتي مژده گناهي را شنيدم، شتابان به سوي آن رفتم
تو مهلتم دادي، توجه نکردم
تو پرده پوشي کردي، حيا نکردم، با آنکه ميدانستم از همه چيزم خبر داري
ولي با تمام اين حرفها، خدايا !
با بردباريت مهلتم دادي و گناهانم را پوشاندي و مرا عقوبت نکردي
..گويي که گناهانم را از ياد برده اي و از کيفرم در گذشته اي
از اين بالاتر، گويا تو از من شرم داري
ولي خدايا !
اين را هم خودت ميداني که وقتي گناه ميکردم، اعتقاد نداشتم که تو خداي من نيستي
و ميدانستي که قصد لجبازي با تو ندارم
..گناه من، ناشي از غلبه هواي نفسم بود
پس خدايا !
مرا به حال خودم رها نکن
چون با وجود تمام اين گناهان، خودت ميداني که دوستت دارم. »
بیشتر
وی در سال ۱۵۰هـ.ق وفات کرد و صاحب کتاب تفسیر القرآن بود. و رساله الحقوق امام سجاد نیز از طریق او روایت شدهاست.
شیخ صدوق گفته است: «ابو حمزه، ثابت بن دینار الثمالی، ثقه و عدل بود و چهار نفر از امامان شیعه را ملاقات کرده بود، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد و موسی بن جعفر.»
بر اساس روایتی امام صادق به او گفت: «من هر گاه تو را میببینم احساس آرامش میکنم.»
ابو حمزه با سجاد (ع) انس خاصی داشته و دعای شریف او که طولانیترین دعای سحر ماه مبارک رمضان است، از طریق او روایت شدهاست و به همین علت به نام او نام گذاری شدهاست.
فرازهایی از این دعا
« خدايا !
من همانم که در خلوت از تو حيا نکردم و در آشکار نيز مراقب فرمانت نبودم
من آنم که وقتي مژده گناهي را شنيدم، شتابان به سوي آن رفتم
تو مهلتم دادي، توجه نکردم
تو پرده پوشي کردي، حيا نکردم، با آنکه ميدانستم از همه چيزم خبر داري
ولي با تمام اين حرفها، خدايا !
با بردباريت مهلتم دادي و گناهانم را پوشاندي و مرا عقوبت نکردي
..گويي که گناهانم را از ياد برده اي و از کيفرم در گذشته اي
از اين بالاتر، گويا تو از من شرم داري
ولي خدايا !
اين را هم خودت ميداني که وقتي گناه ميکردم، اعتقاد نداشتم که تو خداي من نيستي
و ميدانستي که قصد لجبازي با تو ندارم
..گناه من، ناشي از غلبه هواي نفسم بود
پس خدايا !
مرا به حال خودم رها نکن
چون با وجود تمام اين گناهان، خودت ميداني که دوستت دارم. »
آپلود شده توسط:
hamid
1386/09/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دعای ابوحمزه ثمالی
(( وَ الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى تَحَبَّبَ اِلَىَّ وَهُوَ غَنِىٌّ عَنّى ))
و سـتـایـش خــدایــى را کـه بـا مــن دوســـتـى کــنـد
در صــورتــى کــه از مــن بـــى نــیــاز اســـت .
با سلام...
رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود:
رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.
بحار الانوار، ج 93، ص 342
بار خدایا!
اگر تو نبودی، چه کسی محرم این همه اشک می شد؟ کیستی تو که رفیق من لارفیق له شده ای و قرین من لا قرین له؟. کیستی که اله عاصین و حبیب قلوب صادقین شده ای و رب عالمیان!
اله عاصین شده ای و آنگاه که بدین نام می خوانندت محال است بی پاسخشان بگذاری…چرا که گنه کار جز درگاه تو جایی ندارد...هر جا که برود تا نامی از گناه نبرده، عزیز است ولی تا سخن از گناه می آغازد؛ مطرود عالمیان می گردد…تنها تویی که خجلت و شرمساری اش را با لطف و کرم و جودت پاسخ می دهی یا اجود الاجودین ... حتی کانک استحییتنی!
حبیب قلوب صادقین شده ای و آن ها که دلباخته ی محبتت شده اند از سر صدق را آنچنان غرق رحمت و محبتت می کنی … حتی بیچارگانی را که به سبب نسیان و غفلت و از سر جهل، گاه تو را از یاد می برند بازخواست نمی کنی، که چرا دلت با من نیست و باز هم آنقدر محبتت را نثارشان می کنی تا دیگربار به سویت روی آرند…آنچنان در آغوش می گیریشان که از هر خوفی امانشان می شوی و دلهاشان جز برای تو نمی لرزد.
رب عالمیان شده ای و غیرتت اذن نمی دهد لحظه ای بندگانت را به حال خویش رها کنی …حال چه بنده ی مومن باشد و چه نباشد…نگفته ای رب آنکس که مرا پرستید…لیک رب هرآنچه که آفریده ای! و مگر خشم نگرفتی بر ابراهیم که آن پیر گبر را چرا از درگه ما راندی… چه اینکه رزق و روزی اش با ما بوده گرچه دلش با ما نبوده…! و مگر خشم نگرفتی بر موسی که چرا چوپان را از مناجات با من بازداشتی ... چه اینکه دلش با من یکی بوده ...
باک نداری از اینکه اینچنین پشتیبان بنده ات باشی و ما بندگان، آنقدر بخل می ورزیم آنگاه که سخن از توست و یاریت…آری این شرط آدمیت نیست که خلایق تسبیح گوی تو باشند و ما صمُ بکم بنشینیم در غفلت…
این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیحگوی و من خاموش
کاش از سر صدق بگویم روزی: ربی احمد شی ء عندی…
بیشتر دوست داشتم که معنی آن را بخوانم که مقدور شد
بسیار روح نواز و الهام بخش است.
سپاس از آپلود کننده محترم
و سپاس از مدیریت سایت وزین کتابناک.8-)
تشکر